رصد‌خانه

امروز بعد از ظهر همراه مامان و فرشته و فایزه، بعد از یک مقدار گشت و گذار در کوچه‌باغ‌ها رفتیم به سمت شهرک معلم و بعد هم جاده‌ی رصدخانه. تا کنار بلوک‌هایی که جاده رو بسته بودن که ماشین بالا نره رفتیم و دو به شک بودیم که ادامه بدیم یا نه و خُب با اصرار من رفتیم بالا. منظره شگفت انگیز بود. نوک قله رصد‌خانه است که البته بسته بود. تفرش با همه‌ی زیباییش زیر پاته. من هم از گردنه‌ی خرازان تفرش رو دیدم و هم از گردنه‌ی بی‌رونق سرآبادان و هم گردنه‌ی نقره‌کمر و هم طبیعتا ار گردنه‌ی گیان. اعتراف می‌کنم که زیباترین تفرش رو از رصد‌خونه دیدم.

موقع پایین آمدن به جای جاده از دامنه کوه آمدیم. برای حفظ روحیه بالا رو نگاه نمی‌کردیم که از چه شیبی پایین میاییم! خدا رو شکر علی‌رغم اینکه سخت بود به سلامت پایین رسیدم.

رصدخانه

آمدیم که پیاده بریم به سمت رصدخونه‌ای که نوک کوه پیداست. خب پیاده افتادیم توی کوه و یه جاده پیدا کردیم و آمدیم جلو و به بن بست خوردیم یعنی جاده تموم شد. کوه هم اصلا بهش نمیاد ولی آ! این به سمت بالا و آ! این به سمت پایین. دست از پا درازتر و گامی لرزان داریم میریم پایین